سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک اعتقاد اصیل مذهبى است

سه شنبه 90/12/16, 12:4 عصر



عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک اعتقاد اصیل مذهبى است 
تردیدى نیست که عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)، یک اعتقاد اصیل دینى و مذهبى مى باشد که ریشه هاى محکم و استوار آن، در تمام ادیان الهى و کتاب هاى آسمانى قرار داشته و جزء عقاید قطعى و دیرین مسلمانان و همه پیروان ادیان عالم است. 
بر خلاف تصوّر برخى از بیمار دلان که مى پندارند مسأله «مهدویّت» و انتظار ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)براى مرهم نهادن بر زخم هاى جانکاه بشریّت و اختلافات جهان اسلام پس از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، یا ساخته و پرداخته «شیعیان» است، این مسأله اختصاص به اسلام و تشیّع ندارد; بلکه مسأله «مهدویّت» که در واقع همان هقیده به ظهور یک منجى بزرگ آسمانى است، یک عقیده مشترک جهانى و یکى از حسّاس ترین فرازهاى عقیدتى ادیان و مذاهب و از آمال و آرزوهاى دیرین بشریّت است که در تاریخ خلقت بشر، عمرى به درازاى عمر آفرینش انسان و در اسلام، عمرى به درازاى عمر اسلام دارد.
بر اساس نویدهاى فراوانى که در رابطه با ظهور یک «منجى بزرگ» در کتب مذهبى اهل ادیان آمده، و تمام انبیاى بزرگ الهى به عنوان جزیى از رسالت خود در هر زمان، ظهور یک مصلح جهانى را در پایان جهان به مردم وعده داده اند، جاى هیچ گونه شکّ و تردید نیست که عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک مسأله اعتقادى اصیل و ریشه دارى است که از اعماق وجود انسانها سرچشمه گرفته و توسّط پیامبران و سفیران الهى به مردم با ایمان جهان ابلاغ گردیده و نشانه هاى ظهورش به روشنى بازگو شده است. 
«درجاى خود ثابت شده است که اعتقادات دینى در فطرت بشر ریشه قطعى دارند و از این لحاظ، میان تعالیم دینى و خواسته هاى درونى انسان هماهنگى کامل وجود دارد، و در حقیقت تعالیم دینى، تعیین کننده و تأمین کننده خواسته هاى بشر و تکمیل کننده خلقت انسان است. 
به این معنى، عقیده دینى در ژرفاى فطرت بشر جا دارد و در درون بشر یک خواسته و میل باطنى است، گرچه این میل باطنى و خواسته درونى، همانند امیال دیگر انسان، در شرایط گوناگون، کم و زیاد مى شود و شدّت و ضعف پیدا مى کند، ولى اصل خواسته ممکن نیست به کلّى از بین برود».( [1] ) 
آنچه از آیات شریفه قرآن کریم و روایات اسلامى استفاده مى شود این است که «دین»، جزء نهاد بشر و خمیر مایه ذات و وجود اوست که خداوند عالم، بشر را توأم با آن آفریده و از او قابل انفکاک نیست، ولى انسان ها فقط کلیّات آن را ـ از قبیل توحید، پى بردن از علّت به معلول وشکر منعم ـ درک مى کنند و درک جزئیات آن، نیاز به بعثت انبیا و آمدن پیامبران الهى دارد که با توضیح، تبیین و تبلیغ آنها انسان به فطرى بودن دین بیش از پیش متوجّه مى شود. 
قرآن کریم در این باره مى فرماید: 
(فَأقِمْ وَجْهَکَ للِدّینِ حَنیِفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِکَ الدّینُ القَیِّمُ)( [2] ) 
«به دین خالص پروردگار که بدان مایلى روى آور، به آن فطرت پاکى که خداوند تمام بشر را از آن آفریده است، دگرگونى در آفرینش خدا نیست، این است دین محکم و آیین استوار». 
از این آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که دین و آیین به طور کلّى، یک امر فطرى و طبیعى بوده و جزء ذات و نهاد بشر است که خداوند آدمى را توأم با آن آفریده و هرگز از او جدا نمى شود. 
پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز در حدیثى مى فرماید: 
«کلُّ مولود یولد على الفطرة، حتّى یکون أبواه یُهوّدانهِ و یُنصّرانه»( [3] ) 
«هر مولودى با فطرت اسلام ـ از مادر ـ متولّد مى شود، و این پدر و مادر است که او را یهودى یا نصرانى مى کند». 
از این حدیث شریف استفاده مى شود که اساس اوّلیه پذیرش دین، در فطرت تمام کودکان بشر وجود دارد، و پدران و مادران که مربّیان اصلى فرزندان هستند، از این سرمایه فطرى استفاده مى کنند و فرزندان خود را به آیینى که مایلند متدیّن و به راهى که در نظر دارند سوق مى دهند. 
اگر اصل تقاضاى مذهب در فطرت بشر نبود و سرشت آدمى درخواست آن را نداشت، عرضه مذهب هاى مختلف از طرف پدران و مادران بى فایده بود و بشر هرگز یک عمر، دین و آیینى را با عشق و علاقه نمى پذیرفت، و بدون چون و چرا از آن پیروى نمى نمود. 
به هر حال، یکى از وظایف بزرگ پیامبران الهى بیدار کردن فطرت هاى بشر و به کار انداختن سرمایه هاى معنوى انسان است. آنها آمده اند تا بشر را به اداى پیمان فطرت وادارند و نعمت هاى فراموش شده خدا را به مردم یادآورى کنند و با فعالیّت هاى تبلیغى خود، نیروهاى نهفته عقل مردم را برانگیخته و به کار اندازند، چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام)ضمن خطبه اى درباره بعثت انبیا(علیهم السلام) مى فرماید: 
«فبعث (اللّه) فیهم رسله، وواتر إلیهم أنبیائه، لیستأدوهم میثاق فطرته، ویذکّروهم منسیّ نعمته، ویحتجّوا علیهم بالتبلیغِ، و یثیروا لهم دفائن العقول...».( [4] ) 
«خداوند تبارک و تعالى، پیغمبران خود را در بین مردم برانگیخت و آنان را پى در پى فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که جزء ذات و جبلّى آنان بود از آنها بخواهند، و نعمت فراموش شده الهى ـ توحید فطرى ـ را به آنان یادآور شوند، و از راه تبلیغ با مردمان گفت و گو نمایند، و افکار و عقول پنهانى آنها را که بر اثر ضلالت و گمراهى در زیر غبار کفر و جهل پوشیده و مستور گردیده، به کار اندازند». 
بنابراین، از آنجایى که عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و یا به تعبیر دیگر، عقیده به ظهور یک «منجى بزرگ آسمانى»، از مسایل قدیم ادیان و اسلام است و در تمام کتب مقدّسه اهل ادیان و مذاهب مختلف جهان و به ویژه در اسلام به صورت گسترده اى عنوان گردیده و دامنه آن به حدّى است که حتّى شعاع آن در بین «مکاتب» و مردم غیر مذهبى نیز دیده مى شود، معلوم مى شود که این مسأله مهمّ و حیاتى همانند مسأله عقیده به ذات اقدس حضرت احدیّت، یک عقیده اصیل دینى و مذهبى، و یک میل باطنى و درونى است که در ژرفناى فطرت بشر جا دارد و هر زمان که بشریّت بر اثر ظلم و ستم ستمکاران به ستوه آید و جانش به لب رسد و راه نجاتى نیابد، انتظار ظهور آن یگانه مصلح الهى در دلش زنده مى شود و او را به جست و جوى رهبر و راهنما بر مى انگیزد. 
به همین جهت است که هم ادیان و مذاهب مختلف و هم دین مبین اسلام به این میل باطنى و خواسته درونى توجّه خاصّى مبذول داشته و ظهور یک رهبر الهى و منجى آسمانى را در پایان جهان به پیروان خود وعده داده اند. 
نویدهاى ظهور «منجى موعود» که در روایات اسلامى به عنوان «مهدى موعود» آمده است، قرنها پیش از اسلام، از زبان پیامبران «اولوا العزم(علیهم السلام)» بازگو شده، و حدّ اقل در حدود 60 قرن ـ 6000 سال پیش ـ این نویدها دست به دست گشته تا امروز به دست ما رسیده است. 
نویدهاى «منجى موعود» و یا به تعبیر دیگر: «مصلح جهانى موعود»، مربوط به امروز و دیروز و ده قرن قبل و بیست قرن قبل و یا مخصوص این دین و آن دین و این ملّت و آن ملّت نیست; بلکه از زمان هاى خیلى دور، بین ملّتها و پیروان ادیان شایع بوده است. 
نکته شایان توجّهى که در اینجا لازم است تذکّر دهیم این است که تا کنون تعداد زیادى از این نویدها که به عنوان نشانه هاى ظهور از زبان پیامبران الهى بازگو شده، دقیقاً طبق وعده هاى انبیا تحقّق یافته، و در عصر ما نیز برخى از آنها در حال تحقّق یافتن است. 
جالب توجّه این که ده ها نشانه از نشانه هاى فراوانى که توسّط رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)و امامان اهل بیت(علیهم السلام) در چهارده قرن قبل به عنوان مقدّمه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)براى اُمّت اسلامى بیان شده است، یکى پس از دیگرى، در روزگار ما تحقّق مى یابد، و ما امروز تحقّق تعدادى از آنها را با چشم خود مى بینیم  






» مطلب بعدی : اعلام لیست نهایی جبه پایداری توسط لنکرانی


ادامه مطلب...