سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قاعده لطف

سه شنبه 90/12/16, 12:12 عصر



آیا قاعده لطف مستفاد از احادیث و روایات اهل بیت(علیهم السلام)است یا از ارتباط شیعه با معتزله این قاعده در کلام شیعه پیدا شده است؟ و نحوه تطبیق این قاعده با وجود امام غایب با چه بیانى است؟

پاسخ:

از آن جا که درباره اصل امامت شیعه ادله زیادى به غیر از قاعده لطف در دست دارد با وجود آن دلائل اگر به قاعده لطف هم تمسک شود این کار به منظور تایید ادله است.

اما ارتباط شیعه با معتزله که گاهى در مقابل اشاعره به آن ها عدلیه گفته مى شود باید معلوم باشد که معتزله ـ فرقه اى است از اشاعره که بعد از شیعه پیدا شده است منشعب شده است ـ گرچه با شیعه در بعضى از عقاید و مسائل کلامى موافقت کردند ولى این دلیل بر تأثیر آن ها در مذهب شیعه نیست بلکه به عکس این دلیل بر تأثیر پذیرى آن ها از عقاید شیعه است چون اشاعره فرقه اى هستند که بعدها پیدا شده اند بعلاوه همان طور که گفته شد عقاید شیعه همه از عقل و قرآن مجید و احادیث اهل بیت عترت(علیهم السلام) گرفته شده است قاعده لطف نیز از خود شیعه و برگرفته از همان مآخذ و مصادر است.

در حدیث است که جابر، فایده وجود امام غایب و چگونگى استفاده از وجود او را در زمان غیبت از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) سؤال کرد حضرت در جواب فرمودند:

«اى و الذّى بعثنى بالنبّوة! انهم ینتفعون به و یستضیئون بنور ولایته فى غیبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جللها السّحاب»( [7] ).

]«آرى! قسم به کسى که مرا به پیامبرى برانگیخت مردم از او بهره مى برند و از نور ولایتش در زمان غیبت او کسب روشنایى مى کنند همان گونه که از خورشید در پشت ابر بهره مى برند».[

نفى کلّى لطف بودن وجود امام غایب از شخص عاقل که از امور غیبى بى اطلاع است صحیح نیست پس از ثبوت اصل امامت و غیبت او یقین به وجود لطف و ترتّب فایده بر وجود او حتمى است زیرا نصب امامى که مکلف به غیبت باشد اگر لطف به بندگان نباشد لغو و بى فایده است و خداوند از کار لغو و بى فایده منزّه است. پس نصب امام غایب از سوى خدا قطعاً لطف است.

بلى اگر بخواهیم با قاعده لطف هم لزوم نصب امام و هم امامت شخص غایب را ثابت کنیم این اشکال پیش مى آید که باید اول لطف بودن امام غایب معلوم باشد وگرنه با جهل به لطف بودن آن، امامت او ثابت نخواهد شد. در حالى که با قاعده لطف لزوم نصب امام را ثابت مى نماییم و با دلایل محکم دیگر امامت امام غایب را، و با انضمام این دو دلیل به این مطلب که از خدا کارى که عبث باشد صادر نمى شود لطف بودن امامت امام غایب ثابت مى شود و سخن محقق طوسى که مى فرماید: «وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا» مبتنى بر این اصل است که وجود امام مطلقاً لطف است، خواه در ظاهر باشد یا غایب شود. و این یک اصلى است که بر حسب فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) که مى فرمایند:

«لئلاّ تبطل حجج الله و بیّناته»( [8] )

حجت ها و نشانه هاى خدا با وجود امام، چه ظاهر باشد یا پنهان، حفظ مى شود ـ ثابت شده است.

شایان ذکر است که اگر اشکال نبودِ لطف نسبت به امام غایب وارد باشد نسبت به امامى که غایب نیست ولى متمکن از تصرف در امور هم نمى باشد جارى است و امامت او نیز به همان علتى که امامت امام غایب، بدون لطف محسوب مى شود بى لطف خواهد بود. در حالى که در امام حاضرى که قادر به تصرف در شئون و اعمال مربوط به امامت نیست، این اشکال مطرح نشده است. همان گونه که در مورد پیامبرى که در اثر شرائطى متمکن از هدایت نباشد یا هدایت هایش مؤثر واقع نشود و یا در مورد پیامبرى که بعثت اش عمومى باشد ولى معاندان و مخالفان مانع از رسیدن دعوتش به همگان شوند این اشکال نشده و لطف بودن اصل رسالت او مورد انکار قرار نمى گیرد.

ممکن است به همین بیان دلیل عقلى بر امامت امام غایب(علیه السلام)اقامه نمود که نصب امام و تعیین او از جانب خدا لطف است و لطف هم بر خدا واجب است. بنابر این خداوند بعد از حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام)شخصى را به امامت منصوب کرده است و آن غیر از امام غایب فرزند او نخواهد بود. چون دیگران که ادعا امامت کرده اند عدم صلاحیّت و بطلان ادعایشان ثابت شده در حال حاضر هم کسى چنین ادعایى ندارد. پس یا خدا از لطف نسبت به بندگان خود در عصر غیبت دریغ نموده که این خلاف حکمت حقّ است و یا این که از باب لطف تعیین امام نموده است که در این صورت او غیر از امام دوازدهم کس دیگرى نیست.  



برچسب ها : مهدویت,



» مطلب بعدی : اعلام لیست نهایی جبه پایداری توسط لنکرانی


ادامه مطلب...